-
مارگوت بیکل
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 12:37
می خواهم آب شوم در گستره افق آنجا که دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز میشود می خواهم با هر آنچه مرا در بر گرفته یکی شوم. حس می کنم و می دانم دست می سایم و می ترسم باور می کنم و امیدوارم که هیچ چیز با آن به عناد بر نخیزد. میخواهم آب شوم در گستره افق آن جا که دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می شود. چند بار امید بستی و...
-
پاییز
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1390 16:31
آیاپاییز امسال همانند همه سالها من شاد خواهم بود ؟؟
-
پرنده مردنیست.
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1390 22:09
بیائید باور کنیم هر بهاری را خزانیست و هر آغازی را پایانی پس احترام بگذاریم به نظم طبیعت بیائید پرواز را به خاطر بسپاریم پرنده مردنیست. از بختیاری ماست شاید آنچه را که میخواهیم یا بدست نمی آید یا از دست میگریزد. (شعر از اینو اونه هیچ جاش مال من نیست بابا)
-
باور کن
شنبه 19 شهریورماه سال 1390 20:43
اعتقاد دارم تنهائی سبب میشه خودم رو ببینم و به خودم بیشتر اهمیت بدم در خودم چیزهایی کشف کنم در اطرافم پی به اموری ببرم که هرگز به آن اهمیت نمیدادم وقتی که تنها نبودم شاید مریم امروز نتیجه چند سال تنهاییست در تنهایی همه آدمها خودخواه میشن چون مجبورن بار همه چیز رو خودشون بکشن یک تنه ولی چیزی در حال تکامل و انقلاب است...
-
یکی بود یکی نبود !
جمعه 18 شهریورماه سال 1390 20:08
یکی بود یکی نبود ! عاشقش بودم عاشقم نبود وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن؛ یکی بود یکی نبود ! یکی بود یکی نبود. این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده. یکی بود یکی نبود ... برایم مبهم است که چرا در اذهان شرقی مان "با هم بودن و با هم ساختن" نمی گنجد؟ و برای بودن یکی، باید...
-
رکود
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1390 20:15
گاه می اندیشم که چرا یکسر زبان نمیشوم چرا بر پهنه افق جاری نمیشوم چرا راکد میشوم گاه حس میکنم در میان توده ای ژل راه میروم این روزها دوباره ذهنم یاریم نمیکند آیا من مرده ام ای خدا آیا من زنده ام بمن بگوئید چه کنم آیا من خسته ام؟ جه کسی میفهمد برای چه کسی اهمیت دارد.. من چه ام.. کجایم چه آرزوها داشته ام که ...............
-
احترام
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1390 18:38
به نظرم این خیلی خوبه که آداما واسه خودشون ارزش قایل بشن و اجازه ندن که دیگران بهشون توهین کنن،اما بنظرم این یه شرط خیلی مهم داره و اون اینه که تو هم دیگران رو زیر پاهات له نکنی و با مردم مثل آدم رفتار کنی اینها لازم و ملزوم هستند و از هم جدا نمیشن ،باید بفهمی چی اونا رو ناراحت میکنه راهش اینه که اول اون حرف رو به...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 21:28
دیگه حوصله ندارم حتی وبلاگ بنویسم خسته ام خیلی خدایا کمکم کن
-
دارم بهتر میشم
جمعه 14 مردادماه سال 1390 18:41
ای خدا شکرت دارم یواش یواش به خودم امیدوار میشم البته ای کاش بیشتر تلاش میکردم تا ۱۲ شهریور۲۹ روز مونده فکر میکنم شمارش معکوس شروع شده
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 17:29
ای خدای مهربون همیشه لطفت شامل حال من شده این بار هم مثل همیشه بهم کمک کن تا از پس این امتحان سربلند بیرون بیام چکار کنم مخم اسفنجی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
کمممممممممممممممممممک
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1390 23:37
وای خدا هر چی بیشتر دارم میخونم حس میکنم کمتربلدم آخه چکار کنم وای عجب داستانیه هاااااااااااااااااااااااااا
-
کمک
شنبه 18 تیرماه سال 1390 20:53
فکر میکنم این روزها خنگ شدم وضعیت زبانم اسفناک ای خدا چکار کنم هر چی میخونم اوضاعم داره بد ترمیشه یعنی خنگ شدم یا خرفت ای خدا خودت کمک کن تو نجاتی تو راهی تو گشایشی بگشا درهای ذهنم را
-
سپاس
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 21:27
ا ی خدای مهربان هر آنچه دارم از لطف و کرم تو دارم تو در سفره ام برکت گذاشته ای تو اگر نخواهی هیچ خانه ای ساخته نمیشود حتی اگر هزاران کارگر کار کنند تو اگر نخواهی من به جلو نخواهم رفت پس تو خواسته ای که من اینجا هستم ایستاده ام و به افقهای دور نظر دوخته ام میدانم تو خواسته ای که من اکنون امروز اینجا هستم و شکرت میکنم...
-
پیشکش
شنبه 11 تیرماه سال 1390 19:39
آ موخته ام که : برای رسیدن به آرزوهایم آرزو کنم و تلاش کنم اما نجنگم چون جنگ از آن خداست ارتش او جلوتر از من راه را پاکسازی میکنند آموخته ام اگر بخواهد من هم باید بخواهم اگر او نخواهد پس او میخواهد بهترین هدیه را پیشکش کند من صبر میکنم خدایا برای هدیه ام .
-
صدای تو
جمعه 10 تیرماه سال 1390 16:49
مرا بیاد بیاور ای دوست در روزهایی که شاید هزاران هزار فرسنگ از تو و نسیم معطر صدای تو دورم آرزو دارم باور کنی تنها چیزی که از دوریش به گریه میافتم تویی تو تنهایی تو صبوریت الهام عزیزم عزیزترینم آنکه برای بودنم ارزش قایل است
-
تنهایی
سهشنبه 7 تیرماه سال 1390 21:37
حالا که بیشتر از هر وقت نیاز به تنهایی دارم آشتاها برنامه روتین گذاشتن که بیان تلپ بشن و منو سرویس کنن پارسال که این همه زیر فشار مالی بودم.................... ولش کن نگم بهتره بابا یکی بفهمه من ا-م-ت-ح-ا-ن داااااااااااااااااااااااااارم ......................
-
ندارد
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 20:40
نمیدونم مامانامون چه جوری زندگی کردن اما کلا زندگی کردن خیلی سخته
-
آرامش
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 22:00
خدایا برای آرامشی که به قلبم عطا کرده ای از تو متشکرم من که همیشه آرامش را در جای دیگری جستجو میکردم اکنون آرامم و میدانم این تویی که در قلب من نشسته ای و به من صبر داده ای آنقدر که بتوانم باز هم از این جنگل تاریک عبور کنم. از تو ممنونم که کسانی را با من همراه کردی که با من سرودم را همصدا زمزمه میکنند.
-
امتحان
یکشنبه 15 خردادماه سال 1390 12:54
نمیدونم دقیقا قضیه چیه اما تا حالا شده توی وضعیت معلق باشی و خودت هم بدونی این ابدی نیست فکر کنم دارم یک امتحان رو رد میکنم
-
عنوان نداره چون خیلی بزرگه
پنجشنبه 5 خردادماه سال 1390 09:39
یادم نمیاد که از کی ننوشتم اما میتونم بگم کادوی بزرگی از حضرت زهرا در روز تولدش گرفتم.
-
کتک
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 21:38
شنیدین وقتی یه چک بخوری خیلی دردت میاد حال اگه ۱۰ تا چک بخوری دیگه اونقدر دردت نمیاد آخ که اینقدر این زندگی تو سرو صورتم زده دیگه هر جام میزنه زیاد دردم نمیاد بی عارودرد شدم پارسال که دنبال خونه میگشتم در واقع اصلن نگشتم بیخیال بودم خودش جور شد پس رها کردن بهترین عامل جذب در این دنیاست از فکرش بیرون اومدم افکار مهم...
-
بازی مارپله
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 19:33
اینم از زندگی من بالا رفتن بالا رفتن از پله ها نفس نفس زدن خستگی رسیدن و نرسیدن بعد هم مار و سقوط نشستن انتظار انتظار برای پرتاب و گردش طاس تا پلکانی دیگر از نو مریم چند روز دیگر چند شکست دیگر مریم تا کی چند آرزو بر دل شکسته ام باز هم بازی مارو پله خدایا برای آنچه که حق الهی من است از تو متشکرم
-
آرامش
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 22:02
اوضاع داره عادی میشه و به تنهایی دارم عادت میکنم از خدا متشکرم اگر هیچکس هم نیاشه او هست
-
اسم این دوستی نیست
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1390 13:45
فرض کنیم سعی کنیم با یک دوست خیلی خوب رفتار کنیم اما بعد از چند وقت یارو هر کاری کردی نادیده بگیره و بتو حرفایی بزنه که شوکه بشی. ایا شما خورد نمیشین؟
-
صبر
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1390 19:53
راستشو بخواهین از اون دسته آدمهایی بودم که دایم به خودم نهیب میزدم اگه فلان شخص با تو خوبه واسه خودته نه واسه پولت یا ماشینت نه واسه وقتی باهاش میگذرونی. اما یواش یواش دارم تسلیم این طرز فکر میشم که اون آدمایی که این همه بردیشون اینور اونور آیا ۲ روز که تنهایی حتی بهت زنگ زدن بگن مریم دلت نگرفته توی خونه میخوای بریم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 20:01
آخ که چقدر از آدمایی که همیشه طلبکارند بدم میاد. باهاشون خوبی طلبکارند. باهاشون بدی طلبکارند. به عقیده هاشون بها میدی طلبکارند. با نظرشون مخالفت کنی طلبکارند. با خودشون هم دعوا دارن شاید هم فکر میکنن تو باعث بدبختیشون هستی به همه چیز و همه کس معترضند اما نباید بهشون اعتراض بشه از خدا میخوام همه مریض هایی رو که نمیدونن...
-
نقطه
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 08:27
راستشو بگم اعتقادی ندارم که یک نویسنده از اون سر دنیا از روی کتاب یک نویسنده این سر دنیا کپی کنه بد هم با کتابش تو دنیا مثل بمب صدا کنه . ممکنه الگو گرفته باشه اما کپی نمیتونم بگم. ماجراهای نخوابیدن های شبانگاهی دیشب در یکی از شبهای بیاد ماندنی دیگر منو بیاد کتاب کیمیاگر انداخت که به من آموخت که به همه حس هام احترام...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 08:44
این دیگه چی بود از راه رسید من منه خواب آلود آخه مگه میشه تا صبح بال بال بزنم و نخوابم این یعنی بدبختی برام ای خدا خودت کمک کن.
-
۱۲ اردیبهشت
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 14:01
آخر یکی هولم داد امروز و بهم گفت بنویسم برنامه ریزی ها امیدوارم درست از آب در بیاد. اوه اوه آیلتس. از اسمش هم میترسم. آدم نیستم این روزا. بیچاره اطرافیان هی حرص میخورهن از دستم هی میگن مریم نترس(به قول ایلیا) بعضی وقتا دعوام میکنن. فقط میدونم دلشوره دارم و خودشون هم از من نگران ترن . گاهی که به ایلتس فکر میکنم آرزوی...
-
می آیم
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 11:22
آرام آرام به سرعت یک لاک پشت در ساحلی شنی امیدوارم که میشود امید به دوردستی ناشناخته آرزویی در دل و تلاش و من و برای رسیدن به آرزویم که از کودکی با من است دیر است........ اما هیچوقت دیر نیست به او میگویم فریادت میزنم میدانم که میشنوی