بیائید باور کنیم هر بهاری را خزانیست
و
هر آغازی را پایانی
پس احترام بگذاریم به نظم طبیعت
بیائید پرواز را به خاطر بسپاریم
پرنده مردنیست.
از بختیاری ماست شاید آنچه را که میخواهیم یا بدست نمی آید یا از دست میگریزد.
(شعر از اینو اونه هیچ جاش مال من نیست بابا)
هر بهاری را خزانی نیست
عمر آدمی جاودانی نیست
گر که مرغ اجل پر کشد برسرما
بهار بهشت و خزان دوزخ است آخر ما
آنچه میخواهیم، نیستیم و آنچه هستیم، نمی خواهیم
آنچه دوست داریم، نداریم و آنچه داریم، دوست نمی داریم
و عجیب است که هنوز امید به فردایی روش داریم
به ما آموخته اند شاد نباشیم یا با آنچه که هستیم و داریم شاد نباشیم
به نیاموختند شادی وقتی به سراغمان می آید که قدر آنچه را که داریم بدانیم
به مانگفتند ممکن بودهمین هاررو هم یک روزداشته باشیم.