می آییم میرویم
می آییم میرویم
باز هم می آییمو میرویم
یک روز میرویم و دیگر هیچ
باز نمیگردیم
همه چیز همین جا
به پایان میرسد.
روزهای رفته را ..........
حتی آرزوهای آن روزها هم
تو رفته ای
تو درگذشته جاری
بودی
زنده
و من با صدای تو
زنده به عشق تو
اما اکنون
تو نیستی فقط همین
بدرود.
اونقدر شبیه بود نوشته‌هات به حس و حالش ، حتا اسمت ، حتا شروع نوشتنت ، اونقدر قشنگ بود ، که از اول تا همینجا همه را خواندم ، میدانی دلم بدجور گرفت!
میدونم بعضی نوشته هام بدجور حال و هوای تنگ غروب پاییز رو داره
ای کاش به حرفهایی که می زنیم اعتقاد داشته باشیم و بهشون عمل کنیم...قابل توجه بعضی ها..البته اگه جسارت نباشه!!!
ماها کوریم
اونایی که کورن رو میبینیم
اما اونایی رو که بهمون بینایی میدن کور فرض میکنیم
ماها کر هستیم
اونی که با صدای بلند تو گوشمون فریاد میزنه دوستمون داره
نمیشنویم
اما دنبال اونی هستیم که حاضر نیست حتی جواب سلاممونو بده
پس ماها مرده پرستیم
عاشق برگهای مرده پاییز روی زمینیم اما کوریم که برگهای سبز زیبای گلدونمونو هرروز ببینیم
تا دریاچه ارومیه خشک نشده بود اسمی ازش نبود کسی نمیرفت سفر لب دریاچه
حالا که مرده
چقدر با شکوه شده
پس ماها مرده پرستیم
همیشه تو زندگی ماها کسانی میان و میرن
بعضی هاشون همیشه تو ذهن و یاد ما باقی میمونن و بعضی ها به همون سرعت که اومدن به همون سرعت هم از یاد میرن
کاشکی وارد زندگی هر کسی که میشیم طوری وارد بشیم که اگر هم دیگه حضور فیزیکی نداشتیم همیشه به یاد ما بمونن
و ای کاش این بودن ها رو طرف مقابل هم متوجه بشه نه اینکه یکطرفه باشه که در این صورت مصیبت عظمی خواهد بود
شاد باشید
گاهی هم هستی و از یاد میری
و این خیلی غم انگیزه
کنارش بودی اما ندیدت