باور کن

اعتقاد دارم تنهائی سبب میشه خودم رو ببینم و به خودم بیشتر اهمیت بدم

در خودم چیزهایی کشف کنم

در اطرافم پی به اموری ببرم که هرگز به آن اهمیت نمیدادم وقتی که تنها نبودم

شاید مریم امروز نتیجه چند سال تنهاییست

در تنهایی همه آدمها خودخواه میشن

چون مجبورن بار همه چیز رو خودشون بکشن یک تنه

ولی چیزی در حال تکامل و انقلاب است 

انقلاب من زمانی آغاز شد که فهمیدم تنهام 

در ابتدا تنهایی همیشه با ترس آغاز میشه اما این همون نقطه ای هست که اگر ردش کنی....... (هرکه از پل بگذرد خندان بود)

باید با خودت کنار بیایی که آدمها با تو باشن یا نباشن تو تنها نیستی 

تو با کسی هستی که هستو نیست ،در توست، با توست خود توست تو از اوویی و او از آن توست 

فقط باید باور کنی که او هست...

اینهم که باور کنی و بهش اعتماد کنی سخته اما شدنیست 

یکی بود یکی نبود !

یکی بود یکی نبود !

عاشقش بودم عاشقم نبود

وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود

حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن؛ یکی بود یکی نبود !

 

یکی بود یکی نبود. این داستان زندگی ماست.

همیشه همین بوده. یکی بود یکی نبود ...

برایم مبهم است که چرا در اذهان شرقی مان "با هم بودن و با هم ساختن" نمی گنجد؟

و برای بودن یکی، باید دیگری نباشد.

 

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود، که یکی بود، دیگری هم بود ...

همه با هم بودند.

و ما اسیر این قصه کهن، برای بودن یکی، یکی را نیست می کنیم.

 

از دارایی، از آبرو، از هستی. انگار که بودنمان وابسته به نبودن دیگریست.

انگار که هیچ کس نمیداند، جز ما. و هیچ کس نمی فهمد جز ما.

 

و خلاصه کلام اینکه : آنکس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای

زیستن.

 

و متاسفانه این هنری است که آن را خوب آموخته ایم.

 

هنر "بودن یکی و نبودن دیگری" !!!


رکود

گاه می اندیشم که چرا یکسر زبان نمیشوم

چرا بر پهنه افق جاری نمیشوم

چرا راکد میشوم

گاه حس میکنم در میان توده ای ژل راه میروم

این روزها دوباره ذهنم یاریم نمیکند 

آیا من مرده ام


                       ای خدا 

آیا من زنده ام

بمن بگوئید 

چه کنم 

آیا من خسته ام؟

جه کسی میفهمد برای چه کسی اهمیت دارد..

                                                  من چه ام..

                                 کجایم

                                           چه آرزوها داشته ام که     ............

                       چه غمگینم امشب...

احترام

به نظرم این خیلی خوبه که آداما واسه خودشون ارزش قایل بشن و  اجازه ندن که دیگران بهشون توهین کنن،اما بنظرم این یه شرط خیلی مهم داره و اون اینه که تو هم دیگران رو زیر پاهات له نکنی و با مردم مثل آدم رفتار کنی اینها لازم و ملزوم هستند و از هم جدا نمیشن ،باید بفهمی چی اونا رو ناراحت میکنه راهش اینه که اول اون حرف رو به خودت بزنی اگه دیدی نه زیادم سنگین نیست اونوقت به احتمال 60-70 % کسی رو ناراحت نمیکنه.

بعضیا اینجورین که ............................

ولش کن نگم بهتره