امروز روز اول مدرسه ها
پس با هم بیاد کودکی
یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟
یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد، مرده دلهای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟
یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
برگ ریزان،
با طلوع مهر همیشه عطر خاطرات خوب تداعی میشود
شادمان و امیدوار میروم تا بگشایم
کتاب جدید لحظه ها را
چه چیز ما را به غم میکشاند؟؟؟؟؟؟
هیچ چیز
با طلوع صبح نو
میستایمت ای مهر مهربان
در آغوشت میکشم
همیشه پیشکش میکنی
بوی نسیم دلچسبت
مستم میکنی ماه مهربانم
از نو آغازی
وزنو ............................
چقدر دوست داشتم الان مسافرت بودم
اما باید بشینم دوباره درس بخونم
می آیم تا درآغوشت بگیرم
گرمای امن تو
آزادی وغرور تورا میخواهم
به من شفا میدهی
باتو به رویاها میپیوندم
به اوج میرسم
درسکوت تو
آرزوهایم
رویاهایم
ترانه هایم
شعر
سکوتم ترانه میشود.
به تو میپیوندم
تورا درآغوش میکشم مرا بخوان ازدورهای نزدیک در بطن من با من بمان
........................تنهایی
ایکاش امشب به کودکی باز گردم
ازین بزرگ بودن خسته ام
ای کاش
من از زیر مسئولیتم میشد در برم و غیبت کنم و مامان فرداش میومدو غیبت منو موجه میکرد
خسته شده ام از بسکه اسم بزرگ بودن رو یدک کشیدم
انقدر زیر فشارها موندم
چقدر راه هست تا دیوارهای گچی کودکیم
مامان تو میدونی دختر کوچولوت چقدر بی تو تنها شد
دیگه هیچ کس نیست بیاد مدرسه غیبت منو موجه کنه
باید بروم روی سن بازم بازی کنم برقصم و تو در گوشه ای نیاستاده ای که تشویقم کنی که اگه خراب کردم تو بغلت گریه کنم
تنهای تنها...
حالا بمن بگو مامان اگه من بزنم یه چیزیو بشکنم خودم چه جوری جمعش کنم.
بگو مامان
ای کاش امشب به کودکی باز گردم
من نقاب نمیخوام من از رلم خسته شدم
مامان من بغل میخوام