خانه عناوین مطالب تماس با من

در سکوتم جاریست رد پایی ...... چون بودن از همیشه با من تا همیشه

در سکوتم جاریست رد پایی ...... چون بودن از همیشه با من تا همیشه

پیوندها

  • زبان فرانسه با ایرانیان
  • www.ravani.blogsky.com/

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • eastern paradox
  • سنگ دلان منشین
  • روزسرد
  • دلتنگی
  • ...
  • پریشان کن سر زلف سیاهت
  • کنسرت زیرزمینی
  • عاشقان، سر بر گیوتین
  • عهد
  • حسن یوسف
  • ۲۶شهریور
  • عطر چای
  • پیاده روی
  • قول
  • ظلم به خود

نویسندگان

  • مریم 136

بایگانی

  • آبان 1397 1
  • مرداد 1397 1
  • تیر 1397 1
  • خرداد 1397 1
  • فروردین 1397 2
  • اسفند 1396 1
  • بهمن 1396 1
  • دی 1396 3
  • آذر 1396 1
  • آبان 1396 1
  • مهر 1396 3
  • شهریور 1396 2
  • بهمن 1395 1
  • آبان 1394 2
  • مرداد 1394 1
  • بهمن 1393 2
  • شهریور 1392 1
  • مرداد 1392 1
  • فروردین 1392 1
  • آذر 1391 1
  • آبان 1391 1
  • مهر 1391 3
  • تیر 1391 1
  • اردیبهشت 1391 3
  • فروردین 1391 10
  • اسفند 1390 2
  • بهمن 1390 3
  • دی 1390 4
  • آذر 1390 12
  • آبان 1390 12
  • مهر 1390 9
  • شهریور 1390 9
  • مرداد 1390 3
  • تیر 1390 6
  • خرداد 1390 4
  • اردیبهشت 1390 9
  • فروردین 1390 1
  • اسفند 1389 1
  • بهمن 1389 1
  • دی 1389 2
  • آذر 1389 11
  • آبان 1389 1

آمار : 23696 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • ساحل یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 14:07
    باز هم میرویم تا باز کنیم صفحه ای دیگر از کتاب شعر سفر این بار چه دور از هم میرویم تا لمس کنند شنهای ساحل مرمره شبهای غمگین دلهایمان میرویم غمگینم
  • [ بدون عنوان ] جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 19:37
    بازم بارون میاد اینجا بازهم هوام ابریه بیرون هم داره میباره اون بالاها برف اینجا نم نم بارون بوی کاج تو هواست که تو عاشقشی رفتی باز هم رفتی واسه دل خودت رفتی فکر کنم برای بار چهلم یا شاید سی ام شاید بار آخر چقدر بده مبتلا بودن امروز غروب بیاد غروب ساحل قشم افتادم وای چه هوایی چه حسی بجا مونده برام بوی رطوبت ساحل و ما...
  • اینجایی شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 21:32
    ابر ها باز هم امدند دوباره باد صدای ضربه های باد به پنجره تو نیستی ببینی تو رفته ای هزار سال بعد تو نشسته ام صدای تیک تاک نوید نو شدن نه مانده ام................. میان دستهای تو هنوز تو رفته ای و تو ................. من جاری شدم اینجا هوا بازهم عطر پرتقال را برای من به ارمغان آورد. اینجایی ؟ رو بروی من پوست کندی؟ وای...
  • تو را صدا میکنند دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 21:13
    دوباره من دوباره آرزوی تو به انتظار فصل تو سکوت میکنم صدای اشکهای من تو را صدا میکنند به انتهای جاده به نیمه راه چه خسته از پا نشستی سکوت میکنم میدانم میشنویم میدانم میشنویم؟
  • ببار شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 21:31
    طبلها میکوبندو تطهیر میکنند شبم را تنها صدای خانه ات صدای گریه های من فروغ میخوانم نه فروغت را "واینک منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد" خواندی برام شعری از فروغ آنشب خواندم برایت یک شب از تو تنهاییم خاموشی گر فت بی تو اما خاموش شدم مدفون زیر برگهای پاییزی فراموش شدم کوهها دور دستها آنسوی پنجره نگاهم میکنند...
  • رفتی شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 09:39
    از ضربه های تیشه بر پیکرم سرودها بیاد دارم سرودهایم در دل ماندند نماندی که بشنوی خداحافظ صدای تنهاییم بدرود سرود اشکهام بیاد آر مرا چون به ساحلی رسیدی در غروبی بهاری مرا بیاد آر با صدای تیشه ها میان جنگلی نیمه شبهای تابستان مرا بیاد بیار در کوره راههایی سپید از برف بگنجانم کنار کوله ات تا همیشه در سکوت
  • سیب شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 09:31
    مهر اگر رخشد ماه اگر تابد به پاییزم بوی عطر سیبم فراموشی نیست نبین سکوت خلوتم که من مدهوش عطر سیبیم که با تو چیده ام .
  • لالایی شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 09:26
    بخواب آرام بخواب که من بر شانه هایت سر میگذارم میگذارم ریه هام پر از هوات شوند هر نفس تورا میبویم و بیقرار میبالم.
  • ترانه ها شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 09:22
    چه آسان نفس میکشیم و چه آسان از صدای خش خش شان به وجد می آییم هرگز نگفتیم چه رازیست در ترانه های پاییزی آنگاه که قلب درختی را در زیر کفشهامان میشکنیم .
  • مه شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 08:57
    حلقه ای از یاسهای بنفش از دست تو آویزان بر شانه های من مستم در یک غروب ابری در دور دستها مست بهار نارنجهام آنسوی شب در انتهای راهی بی عبور به تو میرسم.
  • برف جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 23:00
    بگشا ترانه ام سرود تو نگاهم سکوت غم کنار تو در ارزو دلتنگ چه شیرینو چه تلخو سپید همچون برف مظهر هرچه غم. اگر بروی اگر بر جا بمانم فردا اغاز است
  • پروا جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 22:55
    اسیری در پیچش نوری بی مقصد برای بوسه های گرم ونعنایی برای عطر سینه ات بی تاب و بی پروام. برای بوییدن دستان پر مهرو اهوراییت چه من عاشق ترینم.
  • سازم کوک جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 22:47
    سیبم میشدی زمینت بودم جذبه رسیدن یکی شدن غلطیدن معنا شدن معنا بودن شکسته سازم کوک نوای شرشرم شدی امشب صدای هق هق سازم صدای نم نم قلبم .
  • آغاز جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 22:28
    در ضربه های باران بر پنجره تورا بیاد می اورم در سپیدی تگرگ در خیرگی رعد تورا و درخشش نور تو بر قلب تنهایم را با تو رفتم تاانتهاتا ابتدا آمدم به سکوت پیوستم به یکرنگی یاسهای زرد درآویختم با تو به زندگی لبخند زدم. ماندم ماندم رفتی در خلوتم ماندی هستی جاری پر بغض وحشی غمگین ماندم و هیچ فکر نکرد که حتی برای خوردن یک سیب...
  • جواب شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 15:17
    به سوی تو نگاه من صدات میکنم جواب میخواهم میروی ............. اما بی کلام همه جای پایت پله هام میشوند.
  • آغاز با کسب اجازه از .......... چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 11:26
    دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو و من ----------- گاه آنکه ما را به حقیقت می رساند خود از...
  • 136
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • صفحه 5