12+1

بازهم من

بازهم من که از 4 صبح بی خوابی زده به سرم


بیدار و در فکر

و تو 

در خواب

در کنار رویایی شیرین

و 

من

در اندوه بی تو بودن

خیره شده ام به کنج های بی مفهوم خانه 



چرا زاویه دارد


وقتی تو نباشی 

دیوارها مرا از چه مخفی میکنند،

من که تنهایم

جه نیازی به پرده ها هست،


باز من 

باز قمار رنگها

باز آب

رنگ

شیشه

من

و 

من

و رنگ 

و تنهایی،

بیتو ماندن


چرا هرسو میچرخم 

در هر کنج

تو ایستاده ای 

به تماشای خطوط پیکرم


وای این زاویه ها برای چیست ؟

برای به آشوب کشیدن قلب تنهای من،


کجایی؟؟ میخواهم دست بر انحنای گونه هایت بکشم؟

                                                            باز نکن چشمانت را.


میخواهم سبزه گره بزنم در دامنه گونه هایت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد