می خواهم آب شوم
در گستره افق
آنجا که دریا به آخر می رسد
و آسمان آغاز میشود
می خواهم با هر آنچه مرا در بر گرفته یکی شوم.
حس می کنم و می دانم
دست می سایم و می ترسم
باور می کنم و امیدوارم
که هیچ چیز با آن به عناد بر نخیزد.
میخواهم آب شوم
در گستره افق
آن جا که دریا به آخر می رسد
و آسمان آغاز می شود.چند بار امید بستی و دام بر نهادی تا دستی یاری دهنده کلامی مهر آمیز
نوازشی
یا گوشی شنوا
به چنگ آری ؟
چند بار
دامت را تهی یافتی ؟
از پای منشین
آماده شو که دیگر بار و دیگر بار
دام باز گستری !